تحولات منطقه

۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۴۵
کد خبر: ۱۱۰۵۶۴۹

در شبی زمستانی، زنی فقیر به خانه شیخ عبدالکریم حائری آمد و از بیماری شوهرش گفت. شیخ با شنیدن ماجرا، برخاست و همراه خادمش به کمک رفت.

ماجرای شیخ عبدالکریم حائری و زن فقیر
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
در سرمای شب، صدای فقیری به گوش رسید؛ اما پاسخ از دل گرمای ایمان برخاست. شیخ عبدالکریم حائری، با سادگی و شفقت، درسی از انسانیت و مسئولیت به‌جا گذاشت.

شیخ عبدالکریم حائری (ره) -موسس حوزه علمیه قم- زندگی ساده‌ای داشت و این صفت، مانع حرص است.

آقا، خادمی به نام شیخ علی داشت. او می‌گوید: در شبی زمستانی زن فقیری آمد و گفت: شوهرم مریض است، نه دارو، نه پول و نه غذا دارم. گفتم: برو بعداً بیا.

شیخ عبدالکریم حرف‌های ما را شنید و گفت: روز قیامت اگر خدا از ما بازخواست کرد، چه جوابی بدهیم؟ سپس اضافه کردند بلند شو با هم برویم.

با هم حرکت کردیم و آمدیم دیدیم زن راست می‌گوید. به دستور آقا دکتر آوردم، نسخه داد که داروهای آن را تهیه کردم. بعد گفت: برو نزد علّاف و یک گونی ذغال بیاور و غذا هم گرفتیم.
فردای آن روز آقا پرسیدند: چقدر گوشت برای منزل می‌گیرید؟ گفتم: هفت سیر. فرمود: نصف آن را به خانه آن زن، ببر نصف آن برای ما کافی است.

منبع: در محضر عالمان، ص۲۳۹

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha